Sunday, March 25, 2007

پیش گفتاری کوتاه

چند سال پیش بود که به اسکناس حساسیت پیدا کردم. بعد از خوندن مقاله ای در روزنامه. بعد از اون هروقت اسکناس مخدوش به دستم رسیده پوستم دچار خارش شده و تا اسکنش نکردم و تصویر 300 دی پی آیش رو توی هارد دیسکم ذخیره نکردم خارشم خوب نشده. بعد از مدتی چشمم هم دچار حساسیت شد. اگه اسکناس مخدوش دست دیگران می دیدم تا ازشون قرض نمی گرفتمش یا با یکی از اسکناس های توی کیفم عوض نمی کردم هیچ قطره ای خارش چشمم رو خوب نمی کرد. یکی دوبار هم به عنوان یک تبلیغات چی خیز برداشتم که لینک بزنم به بانک مرکزی و پروژه آموزشی – تبلیغاتی برای آموزش نگهداری اسکناس کار کنم که قسمت نبود. به هرحال با توجه به هزینه سرسام آوری که از رده خارج کردن اسکناس های غیرقابل استفاده و چاپ دوباره اسکناس جایگزین به بودجه کشورمون داره تحمیل می کنه تصمیم گرفته ام که در فضای مجازی شروع به کار کنم و در حد خودم قدمی برای کاهش این هزینه بردارم. نقشه ای که فعلا برای این وبلاگ دارم اینه که تصویر اسکناس های مخدوشی رو که می شه ارائه کرد – چون بعضی هاش رو واقعا نمی شه – اینجا بذارم و با کمک مخاطبان علاقمند احتمالی شروع کنم به تحلیل رفتار و شخصیت و مشخصات مخدوش کننده. چون اگه قرار باشه یه روزی بودجه ای به تبلیغات و آموزش نگهداری اسکناس اختصاص پیدا کنه باید از مخاطب شناخت دقیق داشت تا خود اون پول هم هدر نره. باید دید مخاطب کیه و چه جوری فکر می کنه، ارزش هاش کدومان، ادبیاتش چیه، با حضور در کدوم رسانه می شه گیرش آورد و چه چیزی باید بهش گفت تا رفتارش تغییر کنه و دست از مخدوش کردن عمدی اسکناس که حتما از روی ناآگاهی انجام می ده برداره. به امید همراهی شما به دمی یا قدمی یا قلمی.

ماندانا